چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۸۷ (۶:۵۰ ب.ظ)
خوبی؟
چرا اینجوری نیگا می کنی؟
خوشتیپ ندیدی؟
خوب بشین تا صبح از چشمه ی جمالاتم سیراب شو!تو: تریپت (اعتماد به نفست!) منو کشته ترییپت منو کشته!
چرا چشات مثه توپ فوتبال شده؟ خوب دیگه نشد دیگه! تو: ای کوفته نشد دیگه! یه هفته نبودی حالا برگشتی می گی نشد دیگه؟ جواد اگه آقائه تو رو از سر در خونتون اویزون نمی کنه من که بلاخره این کار رو می کنم! جواد: کی همچین شایعه ای رو پخش کرده؟ من که بلاخره اویزونش می کنم!
وای خدا مرگم من چقد طرفدار دارم همه می خوان از در و دیوار اویزونم کنن! اصلا ده در رو! ما رفتیم! من تو این وبلاگ امنیت جانی ندارم! تو: خیلی خوب بابا! تو هم که یاد گرفتی تا تقی به توقی می خوره می گی می رم! حالا کاش بری دیگه بر نگردی! فقط داری من رو خون جیگر می کنی!
خوب حالتون چطوره؟ چه خبرا؟
اینقد تو این مدت به من اصرار کردین و گفتین یا تو یا هیچکس دیگه! منم که دلرحم برگشتم(تو: جون خودت فقط واسه همین؟!)
ای ناقلا باشه می گم
اگه گفتی یه جایزه پیش خودم داری
فکر کن...
اون دوگوله به جون خودم دکوری نیستاااا
بابا یه کم دیگه فکر کن اگه نفهمیدی خودم می گم...
خیلی خنگی به جون خودم
الهی من بمیرم برای جیگر کباب شده ی ماماناتون
اوگی خودم میگم
دیشب جای همتون خالی جی جی اومد به خوابم! (نیگا موهای تنم سیخ شده ها!)با چشمانی اندوهناک و گریان! م: سلام! ج: هوووم!(جواد تو خوابش هم سلام بلد نیست! اکشال نداره ایشالا که بچمون تا اخر امسال زبونش وا میشه بچه ها کسی تخم بلدرچین اعلا سراغ نداره؟!) م: چرا لب و لوچه تو اویزون کردی؟ من که دیگه وبلاگم رو بستم دیگه چی می خوای؟ ج: بخدا نادمم به چشمان اشکبارم بنگر؟ (جواد قیافه شو گربه کرد! بعد...) دلت میاد؟ م: جواد؟! ج: بله سرور؟ بزار دستتو ببوسم! م: چییی؟! اِوا خدا مرگم بده! تو نامحرمی! ج: خوب عیب نداره از روز چفیه بوس می کنم! (تو: حالا بلاخره اجازه دادی دستبوسی کنه؟ من: دیگه اینا رو که به تو نمی گم!) م: جوونی کردم خامی کردم بابا آیم ساری وری ماج!* (نکنه داره فحش میده؟!!)تو: اقا تو به من فحش میدی؟ ج: بی ادب! م: اینقد فحش دادی که اخرش ترشیدی! ج: بابا ساری دیگه! م: هااا؟ با منی؟خدا مرگم عجب توهمیه ها!! ج: یس! اوه پیلینک آیسک میوز می! آیم چاکر! آیم نوکر! یو هّو اِ بیگ قلب! لارجر دن مای رو!* (نه بابا دیگه اونقدا هم که دلم بزرگ نیستش!)م: اصلا تو چرا انگیلیسی حرف می زنی؟ اینهمه پول دادی به معلم خصوصی! پس تعلیمات اون طفل معصوم چی شد؟ ج: خوب دارم در حد مغز تو حرف می زنم!اس دل مورنه شکسته دو! میشه مور بر کامینو برگردی جیدلیوس؟ ال مور ندارو صیفاسو توی جمیعو وبلاگیوسا ال تو نی رفتیدو* م: خوب! ایول بازم بگو خوشمان امد! این قسمت رو خوب نخاروندیا! ج: خیلی خوب پررو نشو جنبه داشته باش! یالا بیا وبلاگت رو اپ کن وگرنه پروژه ی اویزون کردنت رو کلید می زنماا! م: هااا؟! عمرا! من همچنان بر مواضع پیشین خودم هستم! ج: مطمئنی؟ م: اره با قاطعیت کامل! ج: اوگی الان با چتر می پرم تو حیاط خونتون! اویزونت می کنم که عبرت همگان بشی! م: هااا؟ نه! خدا مرگم شما راحت باش من راضی به زحمت شما نیستم! الان هر چی فکر می کنم می بینم که خیلی هم بر مواضع پیشین خود نیستما! اصلا گور پدر تعطیلی! من غلط کردم! اصلا الساعه می رم اپ می کنم! ج: باریکلا! بدو برو تا نیومدم!
خلاصه اینکه دیشب جواد کلی اظهار ندامت کرد و گفت دیگه تکرار نمی شه! جاتون خالی دیشب کلی هندونه خوردم! اونم چه هندونه هایی یکی 6 کیلو وزن داشت! نمی دونم جواد این هندونه ها رو این وقت سال از کجا آورد! خلاصه مخم رو زد بیام بیا وبلاگ دوباره با قدرت ادامه بدم!
البته محققان همین دیشب به اثبات رسوندن خواب دختر از پایه و اساس چپه! تو گول این فضا سازی رو نخور!
اره دیگه جیگرای من! من اومدم تا 1000تا مهر رو با هم تجربه کنیم!
* ترجمه ی مولف: جیگرم منو ببخش! من غلط کردم خوبه؟ بابا منو ببخش دیگه!
*ترجمه ی مولف: بله نفس من!!! اه ... تو رو به عزیزت منو ببخش! اصلا بخشش از بزرگانه! قلب تو از روی منم بزرگتره!
*ترجمه ی مولف: دل من رو نشکن عزیز دل بابا. میشه برگردی جیدلم؟ بین وبلاگا دیگه صفا نیست وقتی تو رفتی!
حالا میریم سراغ مسابقه ی پر هیجان پیام کوچولو! در این هفته باز هم اقای نکونام قبول زحمت کردن و جوایز رو تقبل کردن!
اجازه ی خرید یک عدد پیراهن و شورت ورزشی اوساسونا با شماره ی 6
دو عدد عکس برگردون با طرح نکوباسا( لقب جواد در دوران طفولیت در تیم محله! به معنای نکونام سوباسا بازیکن ارزشمند سالهای پیش تیم شاهین!)
هر چقد خواستی عکس و امظا
به تعداد فراوان کولی به پشت نکو دور ورزشگاه ازادی!
امتیاز استشمام رایحه ی دل انگیز جوراب نکو بعد از بازی بتیس! و شستنش!
پرسش مسابقه: به نظر شما دلیل علاقه ی ناگهانی جواد نکونام به کوتاه کردن موی خود در طول این یکی دو سال اخیر توسط این بازیکن کدام یک از موارد زیر می باشد؟
گزنده ی اولی: پشت سر گذاشتن دوران بحرانی بلوغ و از دست دادن میل به جلب توجه!
گزینه ی جیم: خوردن سر نکونام به لبه ی تخت!
گزینه جوان: کشیدن گوش جواد توسط پدر ایشان! و انقلاب درونی!
گزینه ی هنوز چند تا مونده به اخری: علاقه ی وافر خواهر دینی (!!!) جواد به زلف کوتاه!
گزینه ی اونا: ریزش موی جواد در طول دوران بلند بودن مو و دستور دکتر علفی جواد مبنی بر کوتاه کردن فوری مو ی خود!
گزینه ی اینا: نداشتن وسع مالی برای پرداخت هزینه های سرسام اور گلسر و تل!
گزینه ی یکی دیگه مونده به اخری: کشیده شدن موی جواد توسط رویا (برادرزاده ی جواد) پس از برگشت به منزل در صورت عدم گلزنی!
گزینه ی به جون خودم این یکی اخریه: دور شدن نکونام برای دو سال از رفقای خفنش (نیکی!)
شما باید عدد گزینه ی مورد نظر رو به هر شماره ای که حال کردید پیام کوچولو کنید!
در جواب اون جیگری که پرسید نمره ی فیزیکم رو چند شدم بگم که 25صدم بیشتر از نمره ی فیزیک جواد در دوران درخشان حضور ایشان در دبیرستان!ها ها حالا اگه فهمیدین!( تو: من که فهمیدم! ناپلئون و 25 صدم!!)
از لطفی که به من داشتین تو این مدت واقعا ممنونم
این اوسا با این وضع داغونش امسال نره لیگ محلات بخدا شاهکاره! خدا به ما جمعیت هوادار نکو صبر بده!
جواد که گفته اگه اوسا بره دسته پایین هم ولش نمی کنه! امون از دست این اسپانیاییای چای شیرین! کاری کردن که دیگه جواد بیاد واسه اوسا کاری کنه که واسه پاس هم نکرده!
چون تویی برگشتم! تصمیم گرفتم که دیگه نرم!
حالا برم سر درس و مشق! تازه یه دور از درس تصمیم مهدیه نوشتم! هنوز 5 دور دیگه مونده! امشب قراره جواد بیاد به خوابم مشقام رو نشون بدم! نداشته باشم دیگه... سر در خونه مون و ...
جیگر همتون رو هر جور دوست داری طبخ شده می خورمش اول!
بابای جیگرا
