::cumpelanos felices::
پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۶ (۱۱:۴۹ ق.ظ)
پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۶ (۱۱:۴۹ ق.ظ)
متولد ماه بهمنه و رودست نداره مهديه اگه لنگمو پيدا كردى بيا جايزه بگير از على و بهزاد
اين متن بالايى رو تحريف كرده ام (البته با پوزش از Rezaya و
2afm)اولش متولده ماه مهر بوده اما از اون جهت كه مهر و بهمن نداره پس نوشتمش امروز اپم ويژه ست مثه اپ تولد نكو
اخ ببخشين سلام نكردم
سلام خوب هستى ؟ يا مدل نكونامى بگم كه قشنگ بفهمى : اميدوارم هر جا كه هستين خوب و خوش و خرم باشيد!
ديگه واقعا شرمنده ى اخلاق ورزشى تون كه دير به دير اپ مى كنم. تو شوك نمره هامم كه يكى پس از ديگرى چون اختر تابناك مى درخشه! امسال حسابى غوغا كردم در سطح بين الملى و خانوادگى ركورد شكنى كردم طوريكه همه از اين همه نبوغ من در شگفتن و موندن كه من احيانا نسبتى با انيشتن ندارم اما من از همينجا اعلام مى كنم هيچ نسبتى باهاش ندارم! درضمن دوم هيچ وقت 2روغ نميگه ! مدير مدرسه ديروز داشت ازم تقاضا مى كرد كه بيام سر صف و ازم به عنوان دانش اموز نمونه تقدير بشه كه خودم رو خفه كردم و واسه هر امتحان بيش از نيم ساعت وقت گذاشتم ! و سايرين از من الگو بگيرن علاوه بر همه ى اينها دبيراى رياضى و فيزيكم ازم تمنا كردن واسش كلاس رفع اشكال بزارم حالا هم از سر كلاسشون اومدم تا اپ كنم در اخرم من هر نسبتى رو با پينيكيو رد مي كنم! در ضمن حالمم خوبه!
در اغاز همه بايد سالروز ميلاد با سعادت یگانه اختر تابناك اسمان صداقت نجابت و محبت رو به همه ى جهانيان بخصوص به شما دوست عزيز كه دارم از
چشات شادى ت رو مى خوونم تبريك بگم (بابا تو خداى اعتماد به نفسايى!
)
امروووووووووووووووز تولدمه ايشالا 666666 ساله بشم روى دايناسورا رو كم كنم! ايشالا 666666 با خوشى و شادى
حالا حالا حالا حالا همه دستا به بالا تو اين ديرين ديرين دين (!) بخونين همه با ما
حالا شادى بسه نا سلامتى صفره ها؟! 
بعضى از دوستان ازم خواستن كه از خودمم بگم كه منم امروز ميخوام از خودم بنویسم تا شما هم به كمالات من پی ببرين!
در طلوع دلنگیز 25 بهمن خداوند به زمينيان نظر كرد( البته سالش رو هیچ بشرى نمى دونه!) و يه دختر جيگر با تولد خودش زمين و اسمان را مسرور كرد مامانش وقتى تنها چند ساعت از بدنيا اومدنش مى گذشت ديد كه با اون چشماى معصومش اتاق رو ورانداز مى كنه(لابد تو دلش مى گفته اينجا ديگه كجاس تو بهشت كه باحال تر بود با حوريا فوتبال بازى مى كردم!) و وقتى مامانش رو مى بينه نيشش باز ميشه تا بنا گوش وقتى اينو به پرستار گفت اونم ميگه دچار توهم فانتزى شدى بچه اينقدى نمى تونه چشاشو وا كنه چهبرسه به خنديدن مامانش هم فكر مى كنه اين دختر در اينده يه انيشتنى چيزى ميشه اما زهى خيال باطل...
هر كى يه اسمى پيشنهاد مى كنه يكى ميگه غزاله يكى فرشته يكى مليكا تا اينكه يه روز مامانش و باباش داشتن راديو گوش مى كردن كه داشت با يه دختره كوچولو كه برنده ى جايزه ى بانك شده بود مصاحبه مى كردن گزارشگر ميگه خانوم كوچولو اسمت چيه؟دختر هم ميگه:مهههههههههديه و خلاصه نى نى قصه ميشه مههههههههههديه
نى نى مون كم كم بزرگ ميشد و از طريق داداشش به ابن نكته پى برد كه توپ گرده!!! قديمى ترين خاطره ى ورزشى من بر می گرده به مقدماتيه 98 و همون ليگ ازادگان و اس اس و پرس ...
قديمى ترين بازيكنى كه يادم مياد خاکپوره كه من هميشه بهش میگفتم خاكشير(تو روخدا داری memory رو
)استيلى و خداداد و كلا تيم سالاى 97 و 98 .تيم ملى فرانسه رو هم خيلى دوس داشتم مخصوصا بارتز و زيدان
يادمه بچه كه بودم هر فصل هر تيمى كه بيشتر گل ميزد منم ميشدم طرفدارش اما فكر كنم بعد جام جهانيه 2003 بود حافظه يارى نميده شايد هم 2003 كه خداداد با پاس قرارداد بست و منم شدم طرفدار پاس و از اون موقع از هر قرمز و بنفش و ابى و كلا رنگاى ديگه بدم اومد و همه ى وجودم شد سبز
حتى وقتى كه خداداد از پاس جدا شد من به خودم گفتم فدايه يه تار از چمناى دستگردى ! با اينكه كلى تو دلم دنيزلى رو فحش دادم
چه روزى بود روزى كه پاس قهرمان شد هنوز تك تك لحظه هاش مثه مزه ى يك كيك زير دندونمه.
كاپ... خداداد... جلالى...نماز شكر... چقد همه چيز قشنگ بود همه جا سبز بود من چقد خوشحال بودم يادمه كه پارسال با خودم ميگفتم يعنى ميشه 2باره قهرمان بشيم حتى فكرشو نمى كردم كه سال بعد پاس...
بهترين قسمت قضيه اونجا بود كه اس اس قهرمان نشد(توچه قد پلیدی 2ختر!)
مصاحبه ى جلالى رو تو چمن يادمه كه تشكر ميكرد و وقتى گزارشگر ميخواست اسم خداداد رو بعنوان عامل قهرمانى از زير زبونش بكشن طفره رفت و گفت همه ى بازيكنا تلاش كردن و من چقد لجم گرفت و مصاحبه ى خداداد كه نفس نفس ميزد و ميخنديد مثه يه سردار فاتح مثه روزى كه رفتيم فرانسه صورتش گر گرفته بود ياد باد تمام لحظه هايى كه به اين مفتى به باد رفت...
از اون قشنگ تر ليگ قهرمانان بود و بازيهاى قشنگ نكو
خاطره ها رو بيخيال 2باره حالم رو بد ميكنه...
حالا هم اينا رو در باره ى من بخونين چيزايين كه دوس دارم يا بدم مياد از هر كدوم 24 تا ميگم اما به دليل ضيق وقت 6 تا ميگم
6 بازيكنى كه دوسشون دارم: نكو ، زيدان ، لمپارد ، ندود ، برهانى (چون خيلى با نمكه) ،خداداد
6 بازيكنى كه ميخوام سر به تنشون نباشه: ماتراتزى ، ابراموويچ، توتى، نصرتى (خداييش اين بشر،پاس رو به خاك سياه نشوند)،جمعه خاطر ،
6 تيمى كه دوس دارم: پاس ، اوسا(به دليل مسائل سياسى!)، يووه ، بارسا ، رئال، چلسى
6 تيمى كه بدم مياد: العين (اين از همه بيشتر)، اينتر ، ليورپول ، تيم ملى كره جنوبى ،میلان
6 تا تفريح: نت ، هل دادن بچه ها رو پله ها ى مدرسه(اخ نمى دونى چه فازى داره!)، كتاب خووندن، كل انداختن، موزيك ، فوتبال ( ديدن يا بازى كردن)
6 تا عذاب: زنگ رياضى و فيزيك، بارفيكس رفتن ، ديدن بازياى الوند همدان (اوووووووووق)، ديدن ريخت كريه محمود و كلا دولت ويرانگر نهم مخصوصا على ابادى، ظرف شستن،
6 تا ارزو : اِهكى... مودونوم ولى مو كه نوموگوم
6 تا دوست خوبم:خدا ،خودم، ستی، مرى ، فرى،خودت
6 تا دشمن: يه دونه دارم كه اونم تويى !
6 تا خواننده: Julio و پسرش ، 2afm & rezaya ، سياوش قميشى جون، farez ، رضا صادقى و همه رقم اهنگ اسپانیایی مخصوصا فلامينگو
6 تا بازيگر: خودم و خودت ، گلشيفته فراهانى ،بهرام رادان، تام كروز، انتونيو باندراس،خودت
6 تا كتاب: رامسس، شعر، نسل شجاعان ، قهرمانان بدون شمشير مى جنگند ،4 اثر از فلورانس اسكاول شين ، سرزمين جاويد
6 تا شاعر: اخوان(اخه هم باحاله هم بچه مشديه)، حافظ ، سهراب ، حميد مصدق، فريدون، فروغ
دیگه بسه خسته شدم
راستى به كمالاتم مخصوصا تو قسمت 6 تفريح پی بردين؟
تو روزى كه من بدنيا اومدم مثه روزى كه نكو بدنيا اومد يه شاعر مرد (البته مال نكو بدنيا اومده بود) فروغ مرد اين شعرم كه تو توضيحات وبلاگه از فروغه كه دوسش دارم
فروغى مرد و فروغى دیگر ...
اين مصاحبه ى پايينم هديه تولدمه كه به پيشگاه خودم تقديم ميكنم اما تو هم مى تونى بخونى (ما هم كه خراب رفيق
)
اين مصاحبه تو سايت باشگاه اوسا بود منم با هزار و يك فلاكت تونستم ترجمه اش كنم خل شدم تا تموم شد كه شبش هم كابوسه ديكشنرى ميديدم
بعضى كلمه ها رو كه معنيش در نميومد از خودم در مياوردم اما فقط 2 بار اينكارو كردم
در كنارش ولنتيان رو هم به همه ى عاشقا و معشوقا تبريك میگم مخصوصا به خيل دلخسته هاى خودم ( بابا تو رو ميگم)
یه یارویی نظر خصوصی داده بود به اسم یه دوست من موندمکه اونکیه چون اگه دوست منو بود نباید خودش رو از من مخفی کنه منم چون رفیقای زیادی دارم نمی دونم تو کی هستی از این کار هم خیلی حرص می خورم در ضمن فکر می کنم تو باید اشنا باشی و فکر می کنم قبلا هم نظر دادی
دیگه بايد برم كارى ندارى؟
سى يو بعداً (يعنى همون (C U later
تا بعد با بايىىىىىىىىىىىىىى
|
یادگاری از مهدیه
