یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۸ (۱۲:۱۹ ب.ظ)
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این بام
بنشسته در کمین پرندهای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنید؟
گیرم که میزنید
گیرم که میبرید
گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
خانوم سلام اقا سلام ایشون سلام شما سلام بابا سلام!
شطوووووووورین؟
امیداوارم خوب و خوش خرم باشید!
امروز اومدم که کلی با هم حرف بزنیم!
راستشو بخوای اول می خواستم بشینم کامنتا رو بخوونم و جواب دوستان گلم رو بدم اما خوب دیدم که شما خودتون نظر می ذارید خودتون جواب می دین دیدم چه بهتر! ما هم که کلا دنبال میون بر هستیم!!
عجب دنیای غریبی شده ها!
خیلی واسه من یکی سخته که ببینم یه نفر تا همین چند ماه پیش چنان در وصف کمالات و جمالات جی جی سخنها سر می داده حالا میاد و هر چی لایق خودش و امثال خودش هست رو به پسر مردم نسبت می ده!
میام می گم چرا ابروی مومن رو میبری مگه از خدا نمی ترسی میگه من که چیزی در مورد پرونده ی فساد جواد نگفتم!!! یکی نیست بگه اخه مومن تو که همین الان داری میگی! می خوای چی رو دیگه تعریف کنی؟؟! استفاده از همچین کلمه ای خودش یه دنیا معنا و تفسیر رو تو ذهن خواننده میاره! فاسد تویی و امثال تو که امیدوارم خدا رو سیاهتون کنه! (از اون نفرینای حاچ خانومی بودااااااا!)
ببین جوجو جون تو هنوز کوچولویی وقتی یه کم قد کشیدی بزرگ شدی تونستم ببینمت بیا اینجا واسه من جیک جیک کنه! در اون حد نیستی که جوابتو بدم! حالا می خوای باز بگو کم اوردی! نات مایند!
جدیدا دیگه عادت کردم هر کی حرف رایگان زد من فقط بهش بخندم! نمی دونین چه شگرد کار سازیه! طرف تا کجاش می سوزه!
عزیزم مجبور نیستی در مورد چیزی که نمی دونی اظهار نظر کنی! روز قیامت ازت می پرسن! روزی رو می بینم که به خاطر تهمتایی که زدی با زبونت از هفت طبقه ی اتیش اویزون بشی اون موقع ببینم می تونی زبون درازی کنی! اخ راستی یادم نبود تو پیروی دین حضرت محمودی«لعن الله علیه!!» جناب عالی هاله ی نور دوری!! روی من سیاهه!
تو خیلی سرت واسه کل کل درد می کنه اینجا جاش نیست! اگه چشمای کورتو واز می کردی میدیدی که وبلاگ در مورد شخص شخیص جناب نکو جونه! بیا تو چت اونجا حرفتو بزن! مثه ترسو کامنتاتو تاییدی نکن!! من یه دونه کامنت رو هم پاک نمی کنم! هرکی هم بگه پاک کردی بلانسبت شما احمدی نژاده!!
بیا تو چت بینم تو چی میگی حرف حسابت چیه که البته بعید می دونم داشته باشی! البته اگه دلشو پیدا کردی!
جوجو این جماعتی رو که می بینی همگی سرشون درد می کنه واسه اینکه بخندن حالا اگه دوست داری مضحکه بشی بیا...! (اقا یه صلوات بفرست دعوا رو ختم کن!)
اقا من همچین هوادارایی رو از این به بعد می خوام از ارث و میراث محروم کنم اره دیگه می خوام اسمشون رو از شناسنامه وبلاگ خط بزنم!
الهی بگردم تو رو جواد که چقدر مظلومی! الهی بگردمت که همچین هوادارای نقطه چینی داری!!
طرف میاد واسه ما از پرونده ی فساد حرف می زنه حالا یارو تاحالا از شعاع 1 کیلومتری دادگستری رد هم نشده!
طرف میاد از دماغ گنده ی جواد حرف میزنه! من موندم اخه اون چند سانت ناقابل دماغ جواد جای تورو تنگ کرده که به اون گیر میدی!؟ اصلا یکی نیست بگه دماغ جواد چه ربطی به سیاست و جناب مهندس موسوی و محمود داره؟! من هی نمی خوام از اوصاف جمال انجلیا احمدی نژاد بگم شماها دهنم رو باز می کنید!!! دماغ جواد اگه گنده ست دماغ محمود دیگه پس دماغ فیله!! (اقا فیله: احمدی نژاد خودتی!! واسه چی فحش میدی!!) اها بیا به فیله هم برخورد! پس دیگه خواهشا در مورد دماغ جی جی اظهار نظر نکنید! اما اگه خواستین دکتر سراغ دارم واسه جراحی زیبایی هم واسه دماغ افساید محمود جونتون هم واسه دماغ سوخته ی خودتون...!
یکی گفت که تو برو اول یاد بگیر محصولی رو چطوری می نویسن بعد بیا حرف بزن منم قول دادم واستون تو اپ اینده ام یه ماجرا رو تعریف کنم! جالبه تو این مدت هیشکی لام تا کام نمی گفت تو داری اشتباه می نویسی! و این واسم خیلی عجیب بود!با وجود اینکه من تا یه حرف رو اشتب تایپ می کنم همه بهم می گن مهدیه جون برو دوباره اول دبستان رو پاس کن!
اوایلی که اومد سر کار همون اوایل دوره نهم بود اونجا بود که داد همه در اومد: جنای اقای دکتر احمدی مگه شما نگفتین می خوای با مفاسد اقتصادی مبارزه کنید؟ مگه شعارای قشنگتون رو که گفتین با قاچاق و دزدی نفت مبارزه می کنید رو فراموش کردی؟ پس این محصولی که خودش مافیای نفت هست چیه اوردینش تو کابینه اونم واسه پستی مثه وزارت نفت (اوه اوه چه شود!!!) اونقد سر و صدا که بلاخره ایشون برکنار شد و همونجا اگه یادتون باشه رد صلاحیت شد! اما نمیشد که نونی که محصولی به محمود قرض داده بود رو پس نده! اخه جناب محصولی هزینه تبلیغات دوره قبل ایشون و صد البته این دوره رو پرداخت کرده! عاشق چشم و ابروی محمود که نشده! یه جور سرمایه گذاری کرده دیگه!!
گذشت و گذشت تا اینکه بعد جریان کردان و گندی که بالا زدن محصولی رو جای اون اورد! اون روز تو اخبار داشت صحن مجلس رو نشون می داد بحث بحثه محصولی بود از اون طرف یه اقای روحانی به نام نکونام بلند شد و کلی از انقلابی بودن و فداکار بودن این جناب داد سخن در داد! اقا منم شستم خبر دار شد که ایشون نماینده ی مردم محترم و دوست داشتنی گلپایگانه!!!
از چند جا خواستم امار دقیق این محصولی رو درارم اما نشد تا اینکه با یه نفر صحبت کردم که می تونست این کارو واسم بکنه اما نگو این اقا موقع حرف زدن با من سمعکشو نزده بوده! واسه همین محصولی رو محسونی می شنوه یادمه که چند بار هم گفت چی؟ چی؟ منم چندبار دیگه تکرار کردم که محصولی!! ایشون هم میره و اماره محسونی رو در میاره! تو بنیاد شهید ایشون کار می کنن و گویا جانباز 70 درصد هستن و ترکش هم تو بدنشون دارن! وقتی امارو میده خیلی تعجب می کنم اخه قیافه ی این اقا به روباه مکار و اقا گرگه و ... می خوره الا به یک جانباز 70 درصد و فداکار!! منم با داداشم که تو انگلیس زندگی می کنه صحبت کردم کلی خندید و برام امار همه چیز محصولی رو گفت! داداشم هنوزم به شوخی به محصولی میگه جناب محسونی!
برام ازعکسهای قصری که تو تهران داره تعریف کرد و... برام تعریف کرد چطور یه ادمی که 1000 تومن قبل انقلاب تو جیبش نداشت سر از کاخهای میلیاردی در اورد...
وطن من روز خوش نداشته نه امروز نه روزی که از مرزهای چین تا مدیترانه و مصر پهنا داشت نه حتی اون موقع که ایران واسه خودش برو بیایی داشت اون زمان یه شیر درنده بودیم حالا یه گربه ی خوابیده! حتی اون زمان هم وطن من غم داشت اما هیچوقت داغ خیانت و وطن فروشی رو رو تنش احساس نکرD8�% بمیرم واست وطن...
من اصلا از داریوش خوشم نمی اد تقریبا خواجه ی شیراز هم می دونه دلیلش اینه که با صداش حال نمی کنم در صورتیکه گاهی اهنگای خیلی قشنگی می خونه:
دوباره می سازمت وطن اگرچه با خشت جان خویش ستون به سقف تو می زنم اگرچه با استخوان خویش
یه روزی یه روزگاری که خیلی هم دور نیست (تجربه ثابت کرده دور نیست فاصله ی عزت صدام تا ذلتش چند سال بود؟؟!) میبینم که یه مردی میاد این دفعه مثله مهندس دستاش خالی نیست... این دفعه ذوالفقار علی تو دستشه و قلب همه خائنها رو از سینه می کشه بیرون...
ارزو می کنم خدا عمر من رو بگیره و بجاش از دوره غیبت منجی کم کنه! جون من اما ارزش نداره...!
حالا می خوایم بریم سر بحث شیرین خودمون ...
دعا کنید جواد اونجا انفلانزای خوکی نگیره! البته قبلش از دست هواداراش سکته نکنه!!
باز از اسپانیا پست پیشتازش می کنن واسه مامانش که بیا بچه تو جمع کن! البته من فکر می کنم قرنطینه بشه!..
وای وای وای...
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه!
مسابقه ي پيام كوچووولوووي مااااه!
دي ريد ديريد ديريد ديريد
به نظر شما چرا جي جي نكو موهايش را كچل كرده؟! شما بايد عدد گزينه ي مورد نظر رو به شماره ي خودش پيام كوچولو كنيد! لطفا پس از دادن پاسخ انتظار دريافت بي ام و يا ويلا در شمال رو نداشته باشين!!!
گزينه ي اول: موهاشو كوتاه كرده كه سنش كم بشه تا واسش زن پيدا بشه! بختش وا بشه!
گزنده ي دوميش: نخيرم زن واسش زياده! اينكارو كرده كه پيلش نشن!
گزينه ي جوان: برو بابا اينم شد طرح سوال! تطفا سوال بعدي...
گزينه ي چهارميش: الان ركود اقتصاديه! پول نداره شامپو بخره!! اونجا هم كه شامپو تخم مرغي ندارن كه بخره!!
گزينه ي مونده به اخر هنوز!!: مي گن كچلا پيشونيشون بلنده مي خواد كه امسال شانس بيارن نرن ليگ محلات! خودشون كه فوتبال بلد نيستن!!!! (دور از جون جواد و مسعود!!)
گزينه ي شما: خوب شد حالا موهاشو زد! وگرنه مهديه سوژه واسه گير دادن نداشت!!
گزينه ي اخريش: هيچي بابا موهاشو فشن كرده بوده رفته داف بازي! گشت ارشاده اسپانيا مي گيرتش مجبورش ميكنن كچل كنه!!
به علت خيل بي سابقه ي حضور سبز شما(!) در مسابقه ي ماه پيش متاسفانه اين ماه جايزه نداريم!! در واقع كفگير خورده ته ديگ!
رمضان هم که شروع شد ان شا ا... خدا توفیق بده تا روزه هامون رو کامل بگیریم! جواد هم بتونه روزه هاشو کامل بگیره
یک مساله دیگه هم که الان وجود داره مطالب وبلاگ نگار هستش...
روابط من و این خانوم به دلیل دروغایی که داره می نویسه تیره و تار شده من دارم علنا می گم باز فردا کسی نیاد بگه نگار دوست توئه پس حرفایی که می زنه با تو هماهنگه! من چند بار بهش تذکر دادم که تو حق نداری حرفایی که من به عنوان یک دوست بهت اعتماد کردم و گفتم رو چپکی بیاد تو وبلاگت بنویسی به قول جواد اگه قرار بود بقیه بدونن خودم تو روزنامه ها به همه ی مردم می گفتم! (حالا اینجا چقد جواد جو بچه معروف بودن گرفتتش!!) نگار از این به بعد جایی تو وبلاگ من نداره من با دروغگو جماعت کاری ندارم! (میبینید چقدم رکم! مثه همشهریم خداداد! شاید دلیل اینکه اینهمه دشمن دارم صراحت لهجه و زبون بازی نکردنم باشه! بر خلاف نگار!)
اگر به من اعتماد دارید و اینقدر واسه من ارزش قائل بودین که 3سال تحملم کردین(الیته ضریب تحمل ایرانیا کلا زیاده! دلیلش اون 4 ساله که مثه فولاد ابدیده شدن!!) حرفایی که نگار میزنه رو باور نکنید چون حالا فهمیدم چرا یک ساله تمام داره سعی می کنه که با من دوست بشه! اما به صرف شهرستانی بودنم حق ندارن فکر کنن خرم! خرم. نه خرم! اه! منطورم اینه که خوش و خرم نه!! از اون خرایی که سوارش میشن! ایندفعه نتونستی سواری بگیری!
این حرفا رو زدم که داشت پرت و پلا می گفت و دروغ سر هم می کرد!
همین...
ما هم بريم درسمون رو بخونيم از مبحث شيرين مثلثات كه عاشقشم امتحان دارم!!!
بووووووس
باي باي
