پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۷ (۵:۸ ب.ظ)
خوبیییییییییییین؟
اول از همه از بکسی که تو اپ قبلی کامنت گذاشته بودن از اعماق قلبم سپاس گذاری می کنم. همه تون زیادی به من لطف دارین(تو هم شامل همه ای)نمک از خودتونه!
تو روزنامه خووندم که جواد گفته بود من جلوی مهدویکیا و بزرگترا خجالت می کشم بازوبند رو ببندم!(خیلی از این حرفش خوشم اومد یه جورایی به جواد امید وار شدم
قبل از بازی رفتم حرم و از درگاه امام رضا خواستم که شاید فرجی شد جوادی گل بزنه و ایران هم ببره دفعه ی قبل یادم رفت که واسه تیم ملی دعا کنم فقط واسه جواد دعا کردم واسه همین ایران مساوی کرد!
تو بازی دیروز تنها چیزی که از جوادی رویت شد مدل موهاش بوده و البته در حده انریکه جیدل شده بود!(گویا این جی اف اخریه علاقه ی خاصی به موی کوتاه داره! چیه؟ چرا اینجوری نیگا می کنی؟! بخدا من نگفتم!) جواد خیلی عالی ظاهر نشد(البته بجز قسمت موهاش!)اون وسط یک خط در میون توپ لو می داد اما همون گل دقیقه ی 63 همه ی سوتیهاش رو جبران می کنه.تو گل جواد ابر(مهدویکیا) و باد(مسعود) و مه(مدافع کره) و خورشید(باد موافق در حال وزش در ورزشگاه ازادی!) و فلک (دروازه بان کره) در کار بودن تا جواد گل زد!حالا ما هواداران تیم ملی از افراد مذکور کمال تشکر را داریم در ضمن قهرمانان واقعی شهدا اند پس از تقدیر و تشکر از این جمعیت ,اون اخرش هم به جواد می گیم: چرا بیشتر نزدی؟ ما به یک دونه ی گل راضی نبودیم!
موشکولومبا دیروز سرما خورده بود و دیدین وسط نیمه دو تا بلوز زیر لباسش تنش کرده بود طفلی تب داشته اما بازی کرده این یک نمونه ی بارز غیرتمندیه. حالا به افتخار کاپیتان غیور پاس بزنننن کفووووو(من: بسه دیگه بی جنبه ها گفتم دست بزنید نگفتم که برقصید! اراذل اوباش!)
می خوام یه قضیه ای رو واسه تون تعریف کنم اما اول باید قول بدین بی جنبه بازی در نیارین باشه؟(تو:ببببباشششه! بگو دیگه دق ام دادی!) باشه بابا الان می گم
من چند تا شماره از نکونام داشتم که البته هر کدومشون رو می گرفتم با صدای روحبخش(!) اقا محسن(داداشه جواد) مواجه می شدم (دلم می خواست خودم رو از سقف اویزون کنم!) نمی دونم از کجا گوشای دراز منو دید که گفت: اقای نکونام نداریم! منم از این توهین به خشم اومدم و شترق گوشی رو قطع کردم (منم مثه جواد اعصاب ندارم!)اما دقیقه ای بعد دوباره زنگیدم و گفتم اقای نکونام چند وقته این خط رو واگذار کردن جناب اقای پینوکیو هم گفت: 2 ماهه! منم که از اون پینوکیوتر گفتم:من چند وقت پیش با این خط تماس گرفتم خودشون جواب دادن!گفت حتما اشتباه می کنید منم گفتم نخیر تو گوشیم سیو هستش! بعد گفتم شما شماره ی تماسی از ایشون ندارید؟ گفت: باید ازش اجازه بگیرم بعد می دم! منم فهمیدم که داره میگه باش تا بیاد!!!
اما...
اما در شب دل انگیز و پاییزی 22 مهر...
پشت تلفن داشتم با ستی خاطراتمون رو مرور می کردیم که ناگاه در میان این خاطرات گرانبها(!) یه شماره ی دیگه از جوادی یادمون اومد
منم خوشحال و خندون زنگ زدم
اول چند تا بوق خورد و و بعد وصل شد (صدای قاشق چنگال می اومد.طفلی داشته شام می خورده!)
م(این میم با میم هفته ی گذشته فرق داره هااا!): سلام
ج:هووم!(می دونی چرا هوم هوم می کرد؟ اخه طفلی دهنش پر بوده!)
م:خوبید؟
ج:هووم!(اولش فکر کردم زنگ زدم به بقالی سر کوچه که اینقداینجوری حرف میزنه!)
م:اقای نکونام؟
ج:هووم!(فکر کنم داشت ابگوشت می خورد که حیفش میومد لقمه شو قورت بده!)
م:اقای نکونام؟!
ج:شما؟
م:من مهدیه هستم!
ج: نیستش!(خوب تابلو خان می خوای خالی ببندی لااقل اِش اِش نکن!) تشریف ندارن!(دارم به خودم شک می کنم نکنه واقعا گوش درازم؟!)
م: مطمئنید؟!
ج:بله
م: مطمئنید خودتون نیستید؟
خواست یه چیزی بگه اما قطع کردش!
منم پیام کوچولو دادم که:کاپیتان تیم ملی هستی احترامت واجب.درک می کنم که مزاحم زیاد داری اما هیچی دلیل نمیشه که گوشی رو قطع می کنی.خدا به ادم هر چی میده جنبه شو هم بده.از کاپیتان پاس این کارا بعیده!
5 مین بعد زنگیدم
این دفعه باز هم صدای قاشق چنگال می اومد گویا ابگوشته خوشمزه بوده!
م:سلام
ج:سلام
م:من مهدیه هستم
ج:به جا نمی ارم!(تو:بی جا کردی! باید در برابره سرورت احترامات رو بجای بیاری!من: بابا منظورش که اون نیستش از گناهش در گذر! یعنی یادش نمی امد کی اومد ابروش رو به باد داد؟!)
م:از هواداراتونم یه سوال کوچولو دارم مزاحم غذا خوردنتون نمی شم!
ج:بفرمائید(الان تو دل جواد قند اب کردن! جواد:ایول ایول شرش کم! البته منظورش از شر یه وقت من نیستمااا!)
م:من قبلا ازتون پرسیدم شما 360 دارید شما گفتین نه اما بعدش یه اتفاقایی افتاد که معلوم شد دارید! (یعنی رسما بهش گفتم پینوکیو!)حالا بلاخره واقعا دارید یا نه؟
ج:باید به شما بگم؟(وایییی یکی بیاد منو با کاردک از رو دیوار جمع کنه!)
م:نه شما وظیفه ای ندارین اما من می خوام بدونم
ج:اگه دوست نداشته باشم؟!
م:من واسه ام مهم بود واسه همین پرسیدم
ج:این یه چیزه خیلی شخصیه که من 360 دارم یا نه!
م:اگه شخصی بود 360 نمی ساختین!(حالا بیاد یکی جواد رو جمع کنه! 1-1 مساوی!)
ج:خوب! اگه 360 داشتم به همه ی ایران می گفتم!(منظورش از همه ی ایران من و تو ایم مگه نه؟! اینجا خیلی احساس بچه معروفی می کنهااااا!)
م:اها! یعنی 360 ندارین؟
ج: اره دیگه, من 360 ندارم
م:جدا؟
ج:بله!
م:راستش من نمی دونم این یارو کیه که میگه من نکونامم و از این حرفا
ج:چرا به خودش زنگ نزدین؟
م:شماره شو از کجا می اوردم؟
ج:از همون جایی که شماره ی منو اوردی!
م:خوب من که نمی دونم اون کیه وگرنه خودم باهاش برخورد می کردم!
ج:شماره ی منو از کجا اوردی؟
م:خوب شماره ی ادمای معروف خیلی راحت میشه دراورد(اگه اونجا بودم فکر کنم جواد منو می زد! این شماره ی جواد شماره ی سکرتش بوده که مامانشم نداشته!)
ج:اِ خوب.
م:مرسی از وقتی که دادین خدافظ(جواد:اخ جوون دیگه برم سراغ ابگوشتا!)
ج:مرسی خدافظ
خلاصه اینکه اقای نکونام یه صحنه فکر کرد دیوید بکامه! که اینقد کلاس می ذاشت!
اگه همین هوادارا نبودن امثال نکونام رو حتی بقال سرکوچه نمی شناخت چه برسه به یه کشور یا یه قاره!
مگه امثال نکونام کی هستن که میان اینجوری خودشون رو می گیرن؟
از اولین خبرنگار تا اخرینشون که با جواد مصاحبه کرده عکسشو تو مجله انداخته باعث شده که نکونام رو مردم بشناسن وگرنه ملت که علم غیب ندارن یه شخصی به نام جواد نکونام در تهران زندگی می کنه حالا اگه کسی روزنامه نخوونه جواد رو نمی شناسه یا تی وی نیگا نکنه! اون موقع بود که فوق فوقش دختر بقال سر کوچشون جواد رو بشناسه! البته ممکن بود این به دخترای دبیرستان کوچه بقلی هم سرایت کنه!
جواد از فریادهای جوادهههههههههههه نکونام جوادهههههههههه نکونام تو ازادی به اینجا رسیده وگرنه اونم یه ادمه معمولیه
هر جور فکر کنی نمی شه رفتارمغرورانه ی نکونام رو توجیح کرد!هوادارا نکونام فروتن رو بیشتر دوست دارن تا این نکونام که گویا از دماغ فیل افتاده!
من درک می کنم که جواد خیلی مزاحم داره درک می کنم که صبر ادم هم یه حدی داره و ادم بلاخره از این همه مزاحمت خسته میشه اما منم زنگ نزدم که مزاحم بشم و چرت و پرت بگم
جواد باید اول ببینه طرفش کیه بعد حرف بزنه!
این رفتارا واسه ش گرون تموم میشه
چرا خداداد رو هنوز که هنوزه همه دوسش دارن؟چون خداداد همیشه خودش رو جدای مردم ندونسته
چطور شد که کریمی تونست برگرده ایران؟ و واسه پرس بازی کنه و اتفاقا موفق هم باشه؟ چون هوادارا پشت سرش بودن و قطبی هم بر خلاف خواسته ش با اومدن کریمی موافقت کرد چون نمی خواست روبروی هوادار وایسه چون اونم عواقب این کار رو می دونه!
اگه پس فردا که دورانه جواد تموم شد کی جواد رو قبول داره؟ فوقش می گن این بازیکن اسبق تیم ملیه! اما اون موقع ست که باید حسرت بخوره که من چرا نتونستم اسطوره بشم؟ چرا من نتونستم تو قلب مردم بمونم؟
می دونید چرا؟؟
چون جواد یه عمر تافته ی جدا بافته بوده حالا مردم چطور می تونن کسی که باهاشون فرق داره رو قبول کنن؟
نمونه اش دایی...
اگه به حرف هوادارا احترام می ذاشت الان خیلی محبوبتر بود
این خیلی دردناکه که ادم بعد یه عمر دوویدن تو چمن و عرق ریختن برای مردم , همون مردم بیان و ادای ادم رو در بیارن و یا جوک بسازن
دعا کنید نکونام یه روز به اینجا نرسه
امیدوارم یه روز بفهمه من چی گفتم
راستی یه سوال!
دیکته ام از قبل خیلی بهتر شده نه؟تو اپ قبلی اصلا غلط املایی نداشتم!
از تمام عزیزانی که در مسابقه ی پیام کوچولوی هفته ی پیش شرکت داشتن کمال تشکر رو دارم حالا هم جواب مسابقه رو اعلام می کنم:
قحطی زدگی دختر در کوچه ی محل سکونت و فامیل!
البته شما خیلی به جوابش اعتماد نکن! به پیشنهاد دوستان قرار شده تا ماهانه یه مسابقه ی پیام کوچولو بزارم
راستی بچه ها بعد از مسابقه ی پیام کوچولوی هفته ی قبل قیمت یکی از کوچه های یکی از مناطق تهران ناگهان به طور مرموزی افزایش چشم گیری داشته کارشناسان علت اصلی این معضل رو جوادی می دونن! ربطش رو در پاراگراف بالایی نه بالاترش جستجو کنید!
واییییی زهره جون مردم از خنده! خدا نکوشدت... داری رو دست من بلند می شیاااا! من به درگاه الهی دارم دعا می کنم یه وقت خدای نکرده دور از جون جواد نیاد اپ تولدش رو بخوونه که دوباره بیچاره می شم و این دفعه واقعا میاد مشهد و به وعده هایی رو که قبلا داده بود جامه ی عمل می پوشونه!
در ضمن جواد دختر خاله نداره اون یکی هم که داره شوهر داره! پس خوشحال باشید! اما دختر عمو... خدا رحم کنه!!!
برو بابا نکو چشم دیدن منو نداره (البته اینو بد تعبیر نکنید اخه جواد شماره ی عینکش رفته بالا خیلی چیزا رو نمی بینه!)
امام رضا نتونست یه نیم ساعت بیشتر جواد رو مشهد نیگه داره اونوقت من...
کلی خندیدم بابا
بازی بعدی تیم ملی 29 ابان هستش
تا یه روز بعد خدانگهدارتووووووون
