رو قلب ما نوشته جواد سلطان عشقه
en los corazones había estado escrito: javad es señor de amor
      این مدافعین گلزن!!!
  شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۶ (۲:۱۲ ب.ظ)
سلام

 ملتهای اسیا رو خداییش چند نفرتون نیگا می کنه از بس که لوسه ادم خوابش می بره من که فقط بازیهای ژاپن و استرالیا رو نیگا کردم بقیه رو فقط یه ربع اولشون...

               140979.jpg

من فک می کردم ازبکستان سوسکه اما انگار اشتباه کرده بودم ایران با هر جون کندنی که بود٬برد دندون مهدی شکست نازی...

وي درباره‌ي صحنه‌ي برخوردش با بازيكنان حريف و شكستن دندانش گفت: در آن صحنه هنگامي كه قصد توپ را داشتم بازيكن ازبك ناگهان چرخيد و كفش او به دهانم برخورد كرد. در اين صحنه بسيار شانس آوردم. لب بالا و پايينم دچار خونريزي شد و دو دندان جلويم شكست كه يكي از آنها به طور كامل درآمد. با اين حال پس از بازي و با تلاش يكي از پزشكان ايراني و يك پزشك مالزيايي اين مشكل برطرف شد و خوشبختانه اكنون وضعيت بسيار خوبي دارم.

 

رحمان باز جو گیر شد و با یه ربه ی فوق العاده زیبا توپ رو تو دروازه ی حسن گذاشت خیلی گل جالبی بود انگار ما ایرونیا خوشمون می اد که تو ملتهای اسیا به خودمون گل بزنیم البته رحمان قبلا هم گل میزد اما نه اینقدر جالب این یکی بیشتر تو خاطره ها می مونه  مدافع گلزن دیگه مون اق جلال هم یه گل سرنوشت ساز زد

این اق وحید خیلی قشنگ دریبل می رنه چش نخوره جواد هم که مثه بازیهای دیگه با خوش درگیر بود چند تا پاس قشنگ هم داد که ازش استفاده نشددمه حسن گرم اون تک به تک رو خیلی حالیدم خوشم اومد این بچه اخر یه چی می شهاخه پاسیه دیگه چی کار می شه کرد وقتی علی رو تعوی می کردم تو ایم فکر بودم که پزشک تیم فوری کیفشو از پا رسهعلی بر داره اخه بچه نیس سابقه داره... اما چند تا صحنه خیلی قشنگ کار کرد که ارزش گل شدن داشت اما...

                               
 
032370.jpg
 
من واقعا تعجب می کنم فری اصلا تو دفاع کارایی نداره فری مدام تو زمینه ازبکا بود اگه تو بازی چین هم همینطور باشه فری نمی تونه بازیکنایه تیزه چین رو بگیره کعبی هم تو ترکیب نبود حسین بازیکنه خیلی خوبیه و چون خیلی زبر و زرنگه می تونه حال چینیا رو بگیره 


پلى استيشن، تفريح شبانه ملى پوشان
طبقه پانزدهم هتل پرنس كوالالامپور، رنگ و بويى كاملاً ايرانى دارد؛ تنها جايى كه در شهر سرسبز كوالالامپور زبان فارسى زبان اول است، همين طبقه پانزدهم هتل است. مقابل در آسانسورها مأموران امنيتى تورنمنت جام ملت ها ايستاده اند و ID كارت ها را چك مى كنند و اگر ID مجاز نداشته باشى، بايد دوباره ۱۵ طبقه برگردى پايين چون فقط بازيكنان و اعضاى كادر همراه تيم ملى را به اين طبقه راه مى دهند. داخل آسانسور يكى از اعضاى كادر فنى همراه ما است؛ تصور مى كنيم شايد با وساطت او ما را به اين طبقه راه بدهند اما عجب خيال بيهوده كه حتى با سفارش سرمربى تيم ملى ايران هم چنين چيزى ممكن نيست. تمام تحقيقات ما در مورد طبقه پانزدهم نتيجه اى ندارد جز اينكه چه كسى با چه كسى هم اتاق است. ظاهراً امير قلعه نويى سنت ها را شكسته و مثل دوره ايوانكوويچ بازيكنان را در اتاق ها ارنج نمى كند. البته در بعضى از موارد اصول خاصى رعايت شده است. مثلاً هم اتاق شدن مهدوى كيا و هاشميان كه علاوه بر لژيونر بودنشان، از نظر سنى هم به يكديگر مى خورند يا جواد نكونام و حسن رودباريان دوستان قديمى پاس سابق هستند.
140934.jpg
كريمى و كاظميان با هم در يك اتاق هستند و البته اين دو نفر هم به هم مى خورند چون جواد آدم شوخ طبعى است و على كريمى على رغم چهره عبوس و اخمو، با جواد بهتر از بقيه مى جوشد.
رجب زاده و كيانوش رحمتى هم بايد تا پايان جام ملت ها يكديگر را تحمل كنند و اميرحسين صادقى و وحيد طالب لو هم شب ها در مورد استقلال در يك اتاق با هم صحبت مى كنند. مى گويند اميرحسين مدتى است كه سرحال نيست چون به او گفته اند كه مصاحبه ات در مورد حجازى «از بچگى عاشق كار كردن با ناصر خان بودم» در تيم ملى به ضررت تمام مى شود و بايد از روى نيمكت تيم ملى بازيها را تماشا كنى. مى گويند طالب لو هم مدام از ترديدهايش براى تمديد قرارداد با استقلال مى گويد و البته اميرحسين را به خاطر اين مصاحبه كه با غضب قلعه نويى همراه شده دلدارى مى دهد.
آندو و مرتضى اسدى هر شب پس از شام، نيم ساعتى در اتاق با هم پلى استيشن بازى مى كنند و گهگاهى سيدجلال حسينى و ابراهيم صادقى كه هم اتاقى هستند نيز به اتاق آندو و مرتضى اسدى مى آيند و در بازى فوتبال براى هم كرى مى خوانند.
وقتى در مورد ساير اتاق ها پرس و جو مى كنيم، ايمان مبعلى و حسين كعبى را كنار هم مى بينيم اما براى ما سؤال است كه رحمان و رسول خطيبى چه سنخيتى با هم دارند؟
سيدمهدى رحمتى و رضا عنايتى استقلالى اند و محمد نورى و هادى عقيلى هم ۲ سال كنار هم در سپاهان بوده اند و حالا هم اتاقى هستند اما مبناى انتخاب رسول و رحمان براى هم اتاقى شدن چيست؟ به هر حال اين تشخيص كادر فنى است، همانطور كه تصميم گرفتند مسعود شجاعى و فريدون زندى در يك اتاق باشند. دكترها و تيم پزشكى هم با هم هستند، مثلاً هر كسى مصدوم است به اتاق ۲۰۱۷ مى رود تا دكتر منتظرى يا نصيرى كارش را راه بيندازد. آنهايى كه بى خوابى دارند، سراغ منتظرى مى روند و مصدومان - كه خدا را شكر مصدوم جدى نداريم - با نصيرى و ساعدى سر و كله مى زنند. كادر فنى هم به همين شكل تقسيم شده است.
آسانسور به طبقه پانزدهم رسيده و اين عضو تيم ملى چيزى در مورد ارنج كادر فنى در اتاق ها نمى گويد و به محض باز شدن در آسانسور به سمت اتاقش مى رود ولى ما را به داخل طبقه راه نمى دهند و تنها راه ممكن ۱۵ طبقه سقوط آزاد به سمت لابى هتل پرنس است!

 گاهی فکر می کنم یعنی می تونم پاس رو فراموش کنم؟ اما خیلی زود می فهمم که نه نمی شه

چند تا فامیل همدانی داریم که انگار قراره بیان خونه مون مامان هم دگفته من باید اتاقم رو بدم خداییش زور نیس؟ این همدانیها چی از جون من می خوان؟شیش تا اتاقه دیگه هس چرا اتاقه من؟اما خداییش ادمایه باحالین من دوسشون دارم اما وقتی یادم می افته که پاسم رو همدانیا گرفتن...

 یه گلفروشی تو راسته ی خیابون کوهسنگیه که اسمش یاس بود یه دو هفته ایه که یه نقطه اضافه کرده زیر «ی»و شده گلسرای پاساز این به بعد واسه گل خریدن می رم اونجانمی دونین وقتی اونو می بینم چقد حال می کنم

 

    

| یادگاری از مهدیه

کدهای خفن جاوا اسکریپت

JavaScript Codes

">
design : imjava